وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست ، نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن ! نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده ! وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ، رویم را برگرداندم حالا او رفته و من تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقّصر بودم نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم ، چون تمام آنچه می خواهیم عشق...
شبیه شهر پس از جنگ، گیج و متروکم به مالکیّت یک اسم تازه مشکوکم به مالکیّت هر چیز زنده و بی جان به مالکیّت تصویرهای سرگردان به مالکیّت این روزهای دربه دری به مالکیّت پاییز های یک نفری قرار شد که ته قصّه ها دری باشد دری که پشتش دنیای بهتری باشد مهم نبود که عشقت چقدر دور شود مهم نبود اگر مال دیگری باشد! مهم نبود اگر...
نه که فکرکنی یه روزی.... ازون حسم به تو کم شه... غیرممکنه عزیزم.. عشق تو فراموشم شه.. غیرممکنه که ازیاد... ببرم خاطره هاتو.... یا فراموش کنه چشمام.. طرح زیبایی چشاتو Gefällt mi
. " در عشق بازنشسته شده ام " گریه نکردم نه لبخند زدم از آن لبخندهای تلخی که آدم برای خالی نبودن عریضه می زند که آدم وقتی خرد می شود می زند که آدم وقتی به روی خودش نمی آورد می زند من آدم معمولی بودم ، آدم خیلی معمولی که دوستت دارم ها ،گریه ها و دلواپسیهایم معمولی نبود،همین جوری نبود من آدم معمولی بودم که عشق...
امشب خوابم که برد ، نگاهم کن ببین چگونه میشکنم روزی که میروی. خوابم که برد صدایم را بشنو که چگونه مانند درخت در هم میشکند که چگونه همپای کوه لرزه زده میلرزد که چگونه عطر هق هقش نفسم را میسوزاند. خوابم که برد چشمانم را ببین ببین چگونه ابر میشود ببین چگونه میبارد. خوابم که برد دستم را ببین ببین چگونه میسوزد از سرما....
گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا، گوشه ی دوری گمنام حوالی جایی بی اسم بعد بی هیچ گذشته ای به یاد نیارم از کجا آمده، کیستم، اینجا چه می کنم. بعد بی هیچ امروزی به یاد نیاورم که فرقی هست، فاصله ای هست، فردایی هست. گاهی واقعا خیال می کنم روی دست خدا مانده ام خسته اش کرده ام. راهی نیست باید چمدانم را ببندم راه...
مردهها نه آسپرین میخواهند و نه تاسف. تنها شاید کمی باران بخواهند. کفش لازم ندارند، جایی میخواهند برای قدم زدن. میگویند سیگار نمیخواهند، اما جایی میخواهند برای آتش گرفتن. ilte Inhalte Gefällt mir nicht mehr
یک هفته هست توی خودم تاب می خورم از قرص های قرمز اعصاب می خورم دست از سرم نمی کشد این فکر لعنتی کابوس این که عشق تو باشد موقتی تو درد می کشی ... به خدا درد می کشم من درد را به شیوه ی یک مرد می کشم دکتر نمی روم ، به همین گریه ها خوشم پر می کنم درون خودم بشکه بشکه سم! سیگار می کشم که خودم را تلف کنم باید وسیله را به...
از زندگی ام راضی ام از تنهایی ام میدانی?! من نانم را آبم را خوابم را به۲ تقسیم می کنم! من خیالت!!! تنها من، تورا در خود ضرب کردم من درخیال تو!!! راستی 1*0چند می شود? Gefällt mir nicht meh