دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

تقدیم به ...

باور نکن تنهاییت را  من در تو پنهانم تو در من

از من به من نزدیکتر تو از تو به تو نزدیکتر من

باور نکن تنهاییت را تا یک دل و یک درد داریم

تا در عبور از کوچه عشق بر دوش هم سر می گذاریم

دل تاب تنهایی ندارد باور نکن تنهاییت را

هرجای این دنیا که باشی من با توام تنهای تنها

من با توام هرجا که هستی حتی اگر با هم نباشیم

حتی اگر یک لحظه یک روز باهم در این عالم نباشیم

        من با توام هرجا که هستی ...

بگو

عمر من قد نمیدهد

به سفرت بگو کوتاه بیاید

هفت سین

هر هفت سین عــید من امسال نام توست

یعنی سکوت خانه پر از ، ازدحام توست

 

همـراه با هــجوم بهـــــار از چهـار ســو

جانم پُر از طنین طربــــناک گــام توست

 

تنها نه من، که جمله ی اشیاء خانه مثل من

بـی تاب و بــی قرارِ جواب ســــلام توست

 

تا کبک مـــــــهربانش از این راه ، کی رسد

این دشت ، کشته مرده ی روز خرام توست

 

تن را به دست خواب و خماری نمی دهد

این مستِ جاودانه که مدیون جــام توست

 

بی شام و بی چراغ اگر مرده ، باز هم

چشم انتــــظار طلعت ماه تمام توست

 

سر می شود هر آینه ”....بدون تو

سالی که هفت سین بهارش به نام توست

صدایم کن، صدای تو ترانه است ...

همه منقلب می‌شوند

وقتی از لب مرزها بگذرند

من اما

زمانی به معراج می‌روم

که نامم از مرز لب‌هات بگذرد

فراموشی سخته

بخوام از تو بگذرم من با یادت چه کنم؟

تو رو از یاد ببرم با خاطراتت چه کنم؟

حتی از یاد ببرم  تو و خاطراتتو

بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم؟

تو همونی که واسم  یه روزی زندگی بودی

توی رویاهای من عشق همیشگی بودی

آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته

بی کسی عالمی داره واسه ما یه عادته

چطور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو

آخ با چه جرأتی به دل بگم نمون  برو

دل دیگه خسته شده به حرف من گوش نمیده

چشم به راه تو میمونه همیشه غرق امیده

هوای تو

نویسنده ها "سیگار "می کشند
شاعر ها" هجران"
نقاش ها "تابلو"
زندانی ها "تنهایی"
دزدها "سرک"
... مریضها" درد"
بچه ها" قد"
و من برای کشیدن
"نفسهای تو "را انتخاب می کنم
من برای نفس کشیدن
* هوای تو * را انتخاب می کنم

 

اشتیاق

مقیاس اندازه گیری فاصله متر نیست ، اشتیاق است
مشتاق که باشی حتی یک قدم نیز فاصله ای دور است . . .

((میگذرد))

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت ، تنها یک کلمه است

((میگذرد))

 

این نیز میگذرد!!!

"همیشه"

یه وقتایی دلم برات تنگ میشه اسمشو گذاشتم

"همیشه"

زیباترین جای نمازم

گاهی پرستیدن  عبادت نیست

با اینکه سر رو مُهر میذاری

گاهی برای دیدن عشقت باید سر از  رو مُهر برداری

یک عمر هر دردی به من دادی

حس میکنم عین نیازم بود

 جایی که  افتادم به پای تو  زیباترین جای نمازم بود

قحطی

شنیدی قحطی شده
سوزه
اما قحطی برفه
ابره
اما قحطی بارونه
سرده
اما قحطی گرمای خورشیده
دلتنگیه 
اما قحطی توست

هیچم

هیچم سکوت نشانه رضا نیست

بلکه در پس این بغض،

 گلویی در حال خفه شدن است


لعنت ب هرچی فاصله

چقد دوریم این روزا  لعنت ب هرچی فاصله  َست

قلبامون نزدیک ِ...خیلــــی نزدیک

اما دستامون دور از هم  خدایــــــــا

باور کن این انصاف نیست...