دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

بی صد ا

برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد،
نه فریاد کشید،
برای بعضی از درد ها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست

سالهاست


دلم کسی را می خواهد که وقتی به زور لبخند میزنم مرا در اغوش بگیرد و بگوید : می دانم عزیزم سالهاست که دیگر خوب نیستی

چشم بَـــــسته

چشم بَـــــسته از فرسنگ ها می شناسمت…! این تَـــــلاشت برای گم شُــدن مَــرا می خنداند…!