نه امشب که هرشب که حالم خرابه
یه جزیره که دورم یه دریا سرابه
من عادت نکردم به شبهای سردم
به اینکه نباشی من عادت نکردم...
قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم
ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز نه فردا همیشه...
چقدر قصه گفتم که دریا بخوابه
چقدر گریه کردم نفهمم سرابه
نفهمم کجامو نفهمم کجایی
چقدر با تو بودم تو حین جدایی
قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه که فکرت نباشم نه دیروز نه فردا همیشه