قبــولت داشته باشه
و تو رو به همــه نشــون بــده و بگه:
کنار عکس تو پُر از...حال و هوای گریه ام
شِکوه نمی کنم ولی...پُر از صدای گریه ام
شِکوه نمی کنم ولی...حریف دنیا نمی شم
مثل یه بغض کهنه ام...جون می کَنم وا نمی شم...
به سلامتی دلم …!
که برای کسی دل تنگ شده …
که حتی روحش هم از این دلتنگیم خبر نداره …
سلامتی شما که حرفهای منم گوش میدید....
مــن از ایــن بــه بعــد بــجای ایــن جــملــه ها :
مواظــب خــودت بــاش
دستــت درد نکــنه
خــدا خیــرت بــده
سلامــت باشی
فقــط یه جــمله میگــم:
"دلــــــــت نشــــــکنه!"
چون همه اونها بدون این بی فایده ست..
چیزی برای گفتن ندارم...
تنها سه کلمه در ذهنم جای دارد!!!
تنها سه کلمه است که برایم آشنا است!
فاصله، حسرت و تنهایی...
این همه فاصله حق من نیست... هست؟؟؟
حسرت بودنت، حسرت داشتنت حق من نیست... هست؟؟؟
تنهایی را حق خودم نمیدانم... تو میدانی؟؟؟
نه... این ها حق من نیست...
آن هم فقط به جرم دوست داشتنت!
به جرم کم داشتنت!
در هر ثانیه کمبودت را حس می کنم... ولی کاری از دستم بر نمی آید!!!
کاش بودی!
کاش بودی و اینها نبود!
اون که گفته
دوری و دوستی
یا طعم دوستی نچشیده
یا درد دوری نکشیده .....!