دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

15/7/2014



سفرت بخیر عزیزم.فقط ۲ ساعت دیگه مهمون روی این زمینی‌.تو میری ما موندیم و عالمی حسرت بدل تا ته دنیا
Foto: ‎سفرت بخیر عزیزم.فقط ۲ ساعت دیگه مهمون روی این زمینی‌.تو میری ما موندیم و عالمی حسرت بدل تا ته دنیا‎

جدایی بدون خداحافظی...



اگر مثل آدم خداحافظی کنی، غصه میخوری ولی خیالت راحت است!

اما جدایی بدون خداحافظی بد است، خیلی بد...

یک دیدار ناتمام است؛ ذهن ناچار میشود هی به عقب برگردد

و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود. . .

انگار بروی به سینما و آخر فیلم را ندیده برق برود

یا گوشه ای از آنجا آتش بگیرد، یا هزار و یک اتفاق دیگر بیفتد

و اتفاق اصلی، که همان آخر فیلم یا خداحافظی است، نیفتد. . . !!
Foto: ‎عادت کرده ایم هر روز دوش بگیریم، 

اما یادمان می رود که ذهمان هم به دوش نیاز دارد....

 گاهی با یک غزل حافظ میتوان دوش ذهنی گرفت و خوابید؛ 

یک شعر از فروغ، تکه ای از بیهقی، صفحه ای از مزامیر،

 عبارتی از گراهام گرین، جمله ای از شکسپیر، خطی از نیما، 

ولی غافلیم....

 شبانه روز چقدر خبر و گزارش و مطلب آشغال می تپانیم توی کله مان؟ 

بعد هم با همان کلهء بادکرده به رختخواب می رویم 

و توقع داریم در خواب پدربزرگ مان را ببینیم 

که یک گلابی پوست کنده و با لبخند میگوید بفرما. ..
.
.
.

تمام شد ....


آنقدر شکست می‌خورم
.
.
تا راه شکست دادن را بیاموزم
Foto: ‎آنقدر شکست می‌خورم 
.
 .
تا راه شکست دادن را بیاموزم‎

 

ادامه مطلب ...

برای تو مینویسم، یادگاری!


برای تو مینویسم، یادگاری!
یه پرنده میخری
بهش عادت میکنی
هر روز باید ببینیش
ازش مراقبت میکنی
قفسش و تمیز میکنی
اب و دونه بهش میدی
یه روز نمیرسی ببینیش!
کلافه میشی
نگران میشی
میفهمی خیلی دوسش داری !
وابسته شدی
خوبیش رو میخوای
برمیگردی خونه
با گریه قفسو برمیداری و میری
میری یه باغ خوشگل و بزرگ
پرنده رو از قفس در میاری
گریه میکنی
بوش میکنی
میبوسیش
میدونی اگه نباشه دلت تنگ میشه!!
نگرانش میشی
واسه اخرین بار نگاش میکنی، تصویرش و تو ذهنت حک میکنی .......
درگوشش زمزمه میکنی میگی این اخرین باره
همیشه بدون من تورو خیلی دوست دارم
منو ببخش که تو رو زندانی کردم
میدونم ناخواسته ناراحتت کردم، منو ببخش لطفا!
بیا برو! برو دنبال هر چیز که دوست داری برو هر جا دوست داری برو و من و تنها بزار اشکال نداره!

پرنده رو رها میکنی میره!!
میره و هیچ وقت بر نمی گرده

تو فراموشش نمیکنی
اونم برای همیشه تو رو به خاطرش میسپاره ...

رهاش کردی چون دوسش داشتی، چون تو قلبت بود
چون خواستی خوشحال باشه
دوست نداشتی زندانی و غمگین باشه
خیلی چیزارو دیر فهمیدی ولی بالاخره فهمیدی!

پرنده خیلی وقته رفته!
هر روز بهش فکر میکنی، قفس و نگاه میکنی و قلبت تاپ تاپ میزنه اون نیست
ولی یادش هست
هنوزم دوسش داری
میدونی هم جنس هم نبودید!

ولی تا اخر عمرت به یادش هستی و همیشه دوسش داری
حتی با اینکه دیدی رها شد و رفت و هیج وقت بر نگشت!

رفتن بی وداع


یک سوال شرعی دارم..
.
.
.
.
.
فرو بردن این همه بغض... روزه را باطل نمبکند؟؟


...
Foto: ‎آنـقـدر دلـم از رفـتـنـت بـــــد شکـسـت کـه نـمـیـدانـم وقـتـی بـیـایـی،
کـدام تـکـه اش خـوشـحـال خـواهـد شـد

...‎

رفت بی‌آنکه برای بار آخر ببینمش.......

..رفت  بی‌آنکه برای بار آخر  ببینمش
Foto: ‎خاطرات چوب های خیسی هستند که با آتش زندگی نه می سوزند و نه خاکستر می شوند...‎

حرف هایی .......داغونم امشب


حرف هایی هست که می ماند
برای هیچ کس
برای هیچ وقت....
Foto: ‎حرف هایی هست که می ماند
برای هیچ کس
برای هیچ وقت....‎

خمارِ


ماییم و خمارِ دردهایی کاری
زخمی به گلو چو زخمه ای بر تاری
ما را به کدام سو خدا خواهد برد؟

ای رفته سفر


تا تو رفتی همه گفتند:

از دل برود هر آنکه از دیده برفت!!!

و در آن لحظه به ناباوری و غصه ی من خندیدند!

و کنون آه تو ای رفته سفر

که دگر باز نخواهی برگشت

کاش می آمدی و می دیدی

که در این کلبه خاموش هنوز

یادگار تو بجاست



از دل نرود  ، چو از دیده برفت...!!!

سکوت میکنم بگذار حرفها.. آنقدر یکدیگر را بزنند؛ تا بمیرند..


روزى مرگم اگر کسى پر سید ،،،
این تابوت چرا این قدر سنگین است ؟
بگو این جوان جفا دیده را با آرزو هایش دفن میکنیم
Foto: ‎روزى مرگم اگر کسى پر سید ،،،
این تابوت چرا این قدر سنگین است ؟
بگو این جوان جفا دیده را با آرزو هایش دفن میکنیم‎


چقد ر دلم امشب ".........
Foto: ‎چقد ر دلم امشب