دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

شاید هنوز,,,,


مثل گلوله به قصد کُشت
آمدی
زدی
رفتی
بی‌آن‌که سر بچرخانی ببینی
شاید هنوز جان داشته باشد
Foto: ‎یه آدمایى ادعاى استقامت دیوار رو دارن
ولى تکیه که میدى معلوم میشه ماکت بودن !‎

هیچ‌کدام نمی‌میریم....


در من هیولای غمگینی زندگی می‌کند که وقت بی‌حوصلگی اشک می‌ریزد. روی خرابه‌های آرزوهای قدیم قدم می‌زند و از بالای بلندی‌ها خودش را پرت می‌کند پایین.
هر دو درد می‌کشیم. هیچ‌کدام نمی‌میریم.
Foto: ‎در من هیولای غم‌گینی زندگی می‌کند که وقت بی‌حوصلگی اشک می‌ریزد. روی خرابه‌های آرزوهای قدیم قدم می‌زند و از بالای بلندی‌ها خودش را پرت می‌کند پایین.
هر دو درد می‌کشیم. هیچ‌کدام نمی‌میریم.‎

نمی آیی ببینی که با رفتنت... باتمام زنانگی ام ... چه مردانه کنار آمدم...


هیچ اشکی دروغ نمی گوید

فقط بی‌ کلام هی‌ دلت را می‌‌سوزاند
Foto: ‎هیچ اشکی دروغ نمی گوید

فقط بی‌ کلام هی‌ دلت را می‌‌سوزاند‎