دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

رَفتــَن



رَفتــَن کهِ کاری نَدارد ...
دل میخوآهـــــد و راه ...
( ؟؟ (
راه را نِشانَم نده ...
دلَش را نَدارَم لَعنتی ...!!

چه انتظار بیخودی


خدایا رَسم روزگار را میبینی ؟؟؟
این آدم گِلی هایی که ساخته ای با اندکی روح که در آنها دمیده ای دیگر تو را به خدایی نمی ستایند !!!
خودمانیم از خاک........... چه انتظار بیخودی داشتی !!!
میدانم بازی خطرناکیست اما.....!

این بار با احتیاط با آنهایی که از آتش ساخته ای بازی کن شاید اتفاق دیگری افتاد..


من هنوز به فرشته هایت امید دارم !!!

دلیل واسه دویدن


  

دویدیمو دویدیم هیچ جا رامون ندادن

گفتن که توی جاده دونده ها زیادن

دویدیمو دویدیم فایده نداشت دویدن

به همه چی رسیدیم به جزبه خود رسیدن

دویدیمو دویدیم تو کوچه های بن بست

میرفتیم و میگفتن: خسته نشید بازم هست

دویدیمو دویدیم راهاخاکستری شد

حرفای عاشقونه کمرنگ و سرسری شد

دویدیمو دویدیم ،اسفندی دود نکردن

گفتن فقط زیر لب: کاش دیگه بر نگردن

دویدیمو دویدیم تا رسیدیم به دیوار

اون ور دیوارم باز ،خوردیم به فصل تکرار

دویدیمو دویدیم ، قصه زندگی بود

دلیل واسه دویدن، فقط دیوونگی بود