دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

رَفتــَن



رَفتــَن کهِ کاری نَدارد ...
دل میخوآهـــــد و راه ...
( ؟؟ (
راه را نِشانَم نده ...
دلَش را نَدارَم لَعنتی ...!!

نظرات 2 + ارسال نظر
omid 1392/03/03 ساعت 15:52

اگر سراغ گرفتند
بگویید خوب است و دل از دلش تکان نخورده!
بگویید امسال هم دریغ نیست از سالهایی که گذشت
بهار همان بهار است
اما نگویید آفتابش دیگر آن آفتاب نیست
بگویید
کار می کنم، نان درمی آورم
اشتها دارم و نان می خورم
دلتنگ نمی شوم
نگران رفتن کسی نیستم
حسرت نداشتن کسی را ندارم
و خلاصه کیف مان کوک است و قرار است بماند!

omid 1392/03/03 ساعت 15:54

خدا خط و نشان دوزخت را براین نکش جهنمی بدتر از نبودنش سراغ ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد