دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

به حال من گریه مکن


خراب چون خرابه ام ، به شانه ام تکیه مکن اگرچه ویران شده ام ، به حال من گریه مکن به حال من گریه مکن ، اگرچه زخم خورده ام اگرچه پیش چشم تو ، هزار بار مرده ام به هر که دست داده ام ، به دست خود مرا شکست روی به هر که کرده ام ، نیزه به سینه ام نشست حرف به حرف که گفته ام ، چه ها که بر سرش گذاشت! لال شدم ولی در این , سکوت حاصلی نداشت کنار من نمان برو ، تو اینچنین خطر مکن حال من خراب را ، از این خراب تر مکن

نمی رسم

در این دیار خسته کش در این دیار خسته کش

دیگر بریده نفسم هرچه تلاش می کنم

به آرامش نمی رسم به آرامش نمی رسم...

لبه ی تیغ


نه می تونم از این احساس رها شم تا تو تنها شی. نه اون اندازه دل دارم ببینم با کسی باشی.

نمـــــی تــــــــــــــونــــم

دارم می سوزم از وهم تبی که هر دو میگیریم از اینکه هر دومون با هم لبه ی تیغ راه میریم.

برای زندگی با تو ببین من تا کجا میرم. واسه یک روز این رویا دارم هر روز میمیرم.

، کجا بره....


هوای قفس کشنده، بیرون پر درنده، کجا بره پرنده..

تو...



تو .اونور دنیا باشی‌. پشت ابرها باشی‌ .دوستتت دارم

من ،آرزومه دلت با من بمونه،‌هی بگی‌ بمون، تو عشق مهربون من

کی‌ جز من هواتو داره، هوای گریه داره وقتی‌ دوری تو

کی‌ مثل من برات میمیره،دلش میگیره،وقتی‌ دوری تو