دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

از همیشه تنها تر


با تو نه برایِ من غروری ماند
نه حواسی
نه دلی 
با تو هرچقدر هم که پا در کفشِ رفتن می کنم
باز هم نمی روم
با تو هرچه حواسم را جایی دور پرت می کنم
خودم را حتی سوارِ اولین هواپیما می کنم و دور می شوم
باز هم به دنبالِ تو در چشمانِ هر غریبه ای می گردم
با تو دلم تنگ می شود
آنقدر تنگ که می ترسم راهِ نفس بر من ببندد
با تو هرچه سراغِ غرورم را می گیرم
صدایش را نمی شنوم
تو مرا
از همیشه تنها تر کرده ای 
آنقدر تنها
که برایِ خودم را دیدن هم
باید پناه بیاورم به چشمانِ تو
که نیست
که نمی بیند مرا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد