دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست



رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست

به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی

زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست

مرد خسته


پشت این نقاب خنده 
پشت این نگاه شاد 
چهره خموش مرد دیگری است

مرد دیگری که سالهای سال 
در سکوت و انزوای محض 
بی امید بی امید بی امید زیسته 

مرد دیگری که پشت این نقاب خنده 
هر زمان به هر بهانه 
با تمام قلب خود گریسته 

مرد دیگری نشسته پشت این نگاه شاد 
مرد دیگری که روی شانه های خسته اش 
کوهی از شکنجه های نارواست 

مرد خسته ای که دیدگان او 
قصه گوی غصه های بی صداست 

می گویم خوبم، تو اما باور نکن ....


حال عاشقانه هایم را نپرس

چند روزیست تب دارند ، عجیب

و محتاج دستی هستند که تا صبح

خواب را قربانی نوازش های بی پروایش کند

بی تو،

کمی هوا پس است

کمی حوا دلتنگ

می گویم خوبم،

تو اما باور نکن ....
Foto: ‎حال عاشقانه هایم را نپرس

چند روزیست تب دارند ، عجیب

و محتاج دستی هستند که تا صبح

خواب را قربانی نوازش های بی پروایش کند

بی تو،

کمی هوا پس است

کمی حوا دلتنگ

می گویم خوبم،

تو اما باور نکن ....‎