دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم تا خود چه باشد حاصلی از گریه بی حاصلم ؟ چون سایه دور از روی تو افتاده ام در کوی تو چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم