دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

قول می دهم

 که عشق می دانند
که فردا صبح
برای همیشه
از سفر باز نگردم............
ق می دانند
که فردا صبح
برای همیشه
از سفر باز نگردم............../
Foto: ‎یک روز  صبح 
که از  سفر خوابهایم با تو می ایم 
می ایستم جلوی اینه 
وقول می دهم 
به تو 
به خودم 
به عشقمان
به تمام انهایی که عشق می دانند
 که فردا صبح 
برای همیشه 
از سفر باز نگردم............../‎
یک روز صبح
که از سفر خوابهایم با تو می ایم
می ایستم جلوی اینه
وقول می دهم
به تو
به خودم
به عشقمان
به تمام انهایی که عشق می دانند
که فردا صبح
برای همیشه
از سفر باز نگردم..

بگذار من بروم


به حرمت تمام مشترک هایمان
بیا و یک بار که می ایی
نرو
بگذار من بروم
شاید حس کنی
طعم تلخ جا گذاشته شدن را .........
شاید باور کنی
حجم خالی اتاقی
که یک باره تهی از تو می شود
وسقفی که
بی تو
هر لحظه شاید که اوار شود
بر تمام نبودن هایت .........
شاید
یک بار دیگر که امدی
به حرمت تمام مشترک هایمان
ماندگار شدی..

برای روزهایی که می اید و نمی ایی


قصه ی چشمهای تو را هیچ کس نمی خواند
وعمق غصه های مرا هیچ کس نمی داند
تو از کدام تباری که بی تو می سازم ؟
تو از کدام دیاری که با تو می سوزم؟
شراب ناب کدامین سبوی سر شاری ؟
که هر چه بنوشم هنوز بسیاری
بیاو کمی همنشین باران شو
برای دلم برای دلت اندکی پریشان شو
بدون تو این خانه یک شکوه پوشالی است
نفس کشیدن بی تو هبوط اجباری است
برای روزهایی که می اید و نمی ایی
هزار مرثیه گفتم نمانده قراری نمانده فردایی ....

و حالا هم اسیر خاک


نه
امدنی در کار نیست
یک سال نه
که هزار سال دیگر هم
اگر که خورشید
از پس خوابهای
پر از رویای تو
از گذر دیدار هایی
از جنس خیال
بر اید و بتابد
دیگر
امدنی در کار نیست.............
قلبهایمان در سینه هست
و
در سینه نیست
که گاه
جا می ماند میان پیچ و خم خاطراتی
که حالا فقط حسرتش مانده
و
قابی پر از نگاه
و حرفهای نگفته یبسیار ....
راستی
حالا انجا که هستی
درد هایت دیگر بی تاب و بی قرارت نمی کنند ؟
کاش
غم ها و درد های ما را
رنج ها و اشک هایمان را
حتی بادها هم به گوشت نرسانند ....
هر چند دروغ و پر اغراق
اما
حال همه ی ما خوب است
ارام بخواب و بی درد
که دنیا بعد از تو همانی هست که بوده است......
تقدیم به همه ی رفتگانی که تا بودند اسیر زندگی بودند و حالا هم اسیر خاک
روحشان شاد
Foto: ‎نه 
امدنی در کار نیست 
یک سال نه 
که هزار سال دیگر هم
اگر که خورشید 
از پس خوابهای 
پر از رویای تو 
از گذر دیدار هایی 
از جنس خیال 
بر اید و بتابد 
دیگر 
امدنی در کار نیست.............
قلبهایمان در سینه هست
 و 
در سینه نیست
که گاه 
جا می ماند میان پیچ و خم خاطراتی
 که حالا فقط حسرتش مانده 
و 
قابی پر از نگاه 
و حرفهای نگفته  یبسیار ....
راستی 
حالا انجا که هستی
 درد هایت دیگر بی تاب و بی قرارت نمی کنند ؟
کاش
 غم ها و درد های ما را
رنج ها و اشک هایمان را 
حتی بادها هم به گوشت نرسانند ....
هر چند دروغ و پر اغراق 
اما 
حال همه ی ما خوب است
 ارام بخواب و بی درد 
که دنیا بعد از تو همانی هست که بوده است......
تقدیم به همه ی رفتگانی  که تا بودند اسیر زندگی بودند و حالا هم اسیر خاک
روحشان شاد‎

اصلاً صداش کردى؟


هر کى به من مى رسه ازم اینو مى پرسه اون تو رو تنهات گذاشت؟ اون تو رو دوسِت نداشت؟ یا تو رهاش کردى؟ کم اعتناش کردى؟ تو هم نگاش کردى؟ تو هم تلاش کردى؟ وقتى که داشت مى رفت وقتى مى ذاشت مى رفت اصلاً صداش کردى؟ گریه براش کردى؟ نه دست من نه دست اون بود آره ولى به خدا عشق با ما نامهربون بود شدیم این طورى جدا من از اینکه دوست دارم دیگه دست برنمى دارم و....  دلم عمیقاً واسه تو تنگ شده

چقدر جــــــــــــای تو خالی...


 

چقدر جــــــــــــای تو خالیست در برابر من...

نشسته!! نــــــــــه!!! شکسته باز بغض دیگر من...

بیــــــــا که وسعت آیینه هم نمیفهمد...

وسعت ســــــــکوت دردی که شد برادر من...

سروده ام غزلی با ردیف خنده ی تو...

که جاودانه شود با تو شعر جاودانه ی من...

تو را به هر چه بگویی... به دوستی سوگند...

بیــــــــا که جای تو خالیســــــــــــت در برابر مــــــــن...

 

تو در قلب من هستی


every night in my dreams I see you I feel you
هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم
that is how I know you go on
و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری
far across the distance and spaces between us
دوری، فاصله و فضا بین ماست
you have come to show you go on
و تو این را نشان دادی و ثابت کردی
Near , far , wherever you are
نزدیک، دور، هر جایی که هستی
I believe that the heart does go on
و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد
once more you open the door
یک باره دیگر در را باز کن
and you are here in my heart
و دوباره در قلب من باش

and my heart will go on and on
و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد
love can touch us one time
ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم
and last for a lifetime
و این عشق می تواند برای همیشه باشد

and never let go till we are gone
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
loved was when I loved you
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشم
one true time I hold you
دوران صداقت، و من تو را داشتم
in my life we will always go on
در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید
near far wherever you are
نزدیک، دور، هرجایی که هستی
I believe that the heart does go on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
once more you open the door
یک باره دیگر در را باز کن
and you are here in my heart
و تو در قلب من هستی
and my heart will go on and on
و من از ته قلب خوشحال خواهم شد
you are here there is nothing I fear
تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
And I know that my heart will go on
می دانم قلبم برای این خواهد تپید
we will stay forever this way
ما برای همیشه باهم خواهیم بود
you are safe in my heart
تو در قلب من در پناه خواهی بود
And my heart will go on and on
و قلب من برای تو خواهد تپید


Will Jennings

Behnam Safavi - Nameye Eshgh http://www.youtube.com/watch?v=H4Ob2WCLzT0

برای روزهایی که می آیند


نگرانم !
برای روزهایی که می آیند
تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند!
نگرانم !
برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد!
نگرانم !
برای عذاب وجدانت ، که تو را به دار میکشدو می کُشد!
روزگاری رنج تو رنجم بود
اما روزها خواهند گذشت ...
و تو
آری تو
آنچه را به من بخشیدی
ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت!

مُحــــکَم بزند در گوشَــــــــــم

مُحــــکَم بزند در گوشَــــــــــم


بــــی هیچ دَلــیلــــی ..

فَقـــَـط بشکـــــنَد اینــــ بـــُغض لعــَنَتـــــی را


ایـن روزهـا چِـقَـدر یـادمـاטּ مـی رَوَد زِنـدگـی ڪُـنـیـمـ . . .