دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

یاد گرفتم ...


دم از بازی حکم می زنی؟
دم از حکم دل می زنی؟
پس به زبان "قمار" برایت می گویم...
قمار زندگی را به کسی باختم که "تک" "دل" را با "خشت" برید!...
جریمه اش "یک عمر" "حسرت" شد!
باخت زیبایی بود...
یاد گرفتم به " دل" "دل" نبندم!!
یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!!
"دل" را باید "بر" زد؛ جایش "سنگ" ریخت که با "خشت"
تک بری نکنند!

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد -ا 1393/04/02 ساعت 23:14

نهههههههههههههههههههههههههه
تو چیزی رو نباختی
تو بازی کردی و تجربه نمودی
نتیجه ی بازی تو همون بودن که به تجربه برای بازی دیگر داری
نگران هیچ چیز نباش
خودت را دریاب
ساده و بی رحیا
و
جای دل مهربونت را هم سنگ نزار که این باور پیش داروی است که تجربه دیگر . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد