دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

شکایت ندارم


امیدی نمونده سفر یه خیاله / از این قصه پیداست رسیدن محاله / نه مثل پرنده نه طوفان ِ دریام / نه مثل ستاره روی برج ِ دنیام / ...
شکایت ندارم از این خواب ِ بیدار / از این درد و رنجی که هی میشه تکرار

نظرات 1 + ارسال نظر
omid 1392/01/07 ساعت 13:54

بـعضے وقتا شُماره یکے تو گوشیت هست کـہ نمیتونے بـِهش زنگـ بزنے دلتـَمـ نمیـآد

پاکـش کنــے

هروقــتم ـچشمت بـہ اِسمِـش میفتــہ دلـت یـہ جورے میشـہ خیلــے دَردناکـِ اون لحظـہ

ـمیفَهمے؟!! دردناک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد