دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

پنهان

در دستم،
شاخه گلی به رنگ غروب
در دهانم،
پنجاه و سه ترانۀ عاشقانۀ شمس
در دلم،
چیزی که پنهان کردنش کار هر کسی نیست

چگونه طبیعی باشم؟
با این بی‌قراری بی‌مهار
و این‌ عاشقانۀ بی‌قرار،
که اگر دهانم را ببندم
از چشم‌هایم سرریز می‌کند.

نظرات 1 + ارسال نظر
امین 1391/10/24 ساعت 18:02

این جملات از خودتونه؟!ازشون خیلی خوشم اومده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد