دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

تا ببینی....

برای رسیدن به تو نیازی به جاده های زمینی نیست

  یک آینه و قدری خورشید کافی ست

 

  برای آنکه به تو برسم لازم نیست مثل مجنون سر به بیابان بگذارم و

  فرهادوار تیشه بربیستون بزنم

 

  نه...

 

  تو را همه جا می توان دید و از همه کس حتی سنگهای خارا

  می توان نام تو را شنید

 

 

  من نیازمند نگاه توام و اگر یک روز ...

  اگر یک روز نگاهت را از من بگیری...

  آن روز پنجره اتاقم بسته می ماند

 

  کاش می توانستی برایم نامه بنویسی

 

  بگذار خطهای تیره را از نوشته هایم پاک کنم و حرفهایم را در آب

 

   رودخانه ای که از کنار نفسهای تو میگذرد بشویم

 

  می خواهم خودم را برای رسیدن به تو آماده کنم

 

  هر روز صدایم را صیقل می دهم

 

  روحم را به باغستانهای لیمو می برم

 

  و دل ساده ام را از سینه بیرون می آورم تا ببینی

 

     چقدر دوستت دارم...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1391/10/16 ساعت 14:23

merkam1.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد