دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

سالهاست


دلم کسی را می خواهد که وقتی به زور لبخند میزنم مرا در اغوش بگیرد و بگوید : می دانم عزیزم سالهاست که دیگر خوب نیستی

نظرات 4 + ارسال نظر
احمد-ا 1391/06/06 ساعت 12:08

اگه تونستی کسی را که به زور لبخند می زند در آغوش بگیری و به او بگویی :
" میدانم عزیزم سالهاست که دیگر خوب نیستی "
آنوقت
دل تو هم در آغوشش میباشد !

omid 1391/06/06 ساعت 19:53 http://omid160,blogfa.com

حـــرفـــــ هــای نــاگفتــه ام را
مـی شــود در سکــوتــی جــای داد
و مـــن مــانده ام کــه چگـــونـــه
اینهمـــه سکـوتـــــ را در دلـی خستـــه بگنجــانــم!
تـــو بگـــو ایــن دل تـــابـــــ مــی آورد
اینهمـــه تنهـــــایـــی و ... ؟!
کــاش میشــد گفتــــــــ امـــا نمـی شـــود...

farzad 1391/06/06 ساعت 22:29 http://ma2ta11.blogsky.com

چرا این قدر مطالبت دل رو به اتیش میکشه؟
عاشقی؟
بسوزد پدر عاشقی که....

omid 1391/06/07 ساعت 23:10 http://omid160,blogfa.com

بی تو اندیشیده‌ام کمتر به خیلی چیزها

می‌شوم بی‌اعتنا دیگر به خیلی چیزها



تا چه پیش آید برای من نمی‌دانم هنوز

دوری از تو می‌شود منجر به خیلی چیزها



غیر معمولی است رفتار من و شک کرده است

ـ چند روزی می‌شود ـ مادر به خیلی چیزها



عکس‌هایت، نامه‌هایت، خاطرات کهنه‌ات

می‌زنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها



هیچ حرفی نیست دارم کم‌کم عادت می‌کنم

من به این افکار ضجرآور، به خیلی چیزها



می‌روم هر چند بعد از تو برایم هیچ چیز ...

بعد من اما تو راحت‌تر به خیلی چیزها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد