باز شب شد چقدر تنهایم گفته بودی که شبی می آیم باز شب شد و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم کنج این پنجره ها شب همه شب منم و گریه و های و هایم پشت این پنجره ها تا به سحر پنجه بر پیکر شب می سایم نکند بیهوده عمر خود را پشت این پنجره می فرسایم نکند بیهوده تکرار شود قصه ی چشم به راهی هایم باز چون دیشب و شب های دگر می روم پنجره را بگشایم باز شب شد شب و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم...
من خراب دل خویشم تو خراب من دیوانه نشو
هنگامی که می بخشید
قدرت انتخاب پیدا می کنید، مهم نیست
که طرف مقابل شما لایق گذشت هست یا نه
شما لایق رهایی هستید !!!
من خراب دل خویشم نه خراب کس دیگر
این منم اینکه گشوده ست به من ، تیغه ی خنجر
دشمنم نیست منم ، اینکه تبر می زند از خشم
تا که از ریشه بیفتم ،
به یکی ضربه ی دیگر
این همان لحظه ی تلخ است که به صحرا بزند عقل
عشق چون جغد کشد پر روی ویرانه ی باور
ناجوانمردترین همسفری ای من عاشق
هیچ راه سفری را نرساندیم به آخر
هر مصیبت که شد آغاز تو مرا بردی از آن راه
تو به هر در زدی انگشت و گذشتم من از آن در
آه ای دشمن من ، خسته از این جنگ و گریزم
سوختم ، آب شدم ، از من ویران شده بگذر
باز شب شد چقدر تنهایم گفته بودی که شبی می آیم
باز شب شد و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم
کنج این پنجره ها شب همه شب منم و گریه و های و هایم
پشت این پنجره ها تا به سحر پنجه بر پیکر شب می سایم
نکند بیهوده عمر خود را پشت این پنجره می فرسایم
نکند بیهوده تکرار شود قصه ی چشم به راهی هایم
باز چون دیشب و شب های دگر می روم پنجره را بگشایم
باز شب شد شب و از پنجره ام همچنان راه تو را می پایم...
سلام خوبین من نصف درسامو این ترم افتادم
امید متأسفم از شنیدن این حرف..اما چرااااااا،مگه وسط مهم نیست که از درست غافل شدی
آپم