دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

گآه ... بیگآه ...

گآه وَقتَش نِمیرِسَد...

گآه اَز صَبر خَستِه می شَوی...

گآه مُنتَظِری کِه بِیآیَد...

گآه دِلَت بَرآیِ قَدیمیهآ تَنگ میشَوَد...

گآه رآبِطِه هآ شِکل عَوَض میکُنَند...

یآ دَر گُذَشتِه... یآ دَر آیَندِه...

چِه فَرقی می کُنَد...

بیچآرِه حآلِمآن کِه...

مُدآم خَرآبِ دیروز و فَردآ می شَوَد

نظرات 1 + ارسال نظر
.omid 1391/04/18 ساعت 15:28 http://omid-jingol.blogfa.com/

روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد