دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

حرفش را نزن

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن

ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن

گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو

چشم هایم بی تو بارانی است حرفش را نزن

آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو

راهمان با اینکه طولانی است حرفش را نزن

دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا

دل شکستن کار آسانی است حرفش را نزن

خورده ای سوگند روزی عهد ما را بشکنی

این شکستن نا مسلمانی است حرفش را نزن

حرف رفتن می زنی وقتی که محتاج توام

رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را نزن

نظرات 1 + ارسال نظر
.omid 1391/03/12 ساعت 00:24 http://omid-am.blogfa.com



دفترم را باز میکنم،اولین صفحه حکایت از رفتنت دارد

به صفحات دیگر نگاه میکنم،تمام صفحات دفتر از نبودنت،ازغم دوریت،از

چشم انتظاریم وازامیدبه بازگشت ات پر کرده ام

تنها یک برگ سفید باقی مانده،

برگی که برای آمدنت خالی گذاشته ام....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد