دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

درست خواهد شد...

ارام باش،
حوصله کن،
آب های زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگ های ته جویبار شنیده ام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته اند.
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...

حالا آرام باش
همه چیز درست خواهد شد...
همه چیز درست خواهد شد...

.............

سید علی صالحی

نظرات 4 + ارسال نظر
.omid 1391/02/17 ساعت 23:28 http://omid-am.blogfa.com

من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم

دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم

قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم

عشق را دوست دارم
ولی از زنها می ترسم

کودکان را دوست دارم
ولی از آیینه می ترسم

سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم

من می ترسم پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم

.omid 1391/02/18 ساعت 00:37 http://omid-am.blogfa.com

هوا گرفته بود و باران می بارید کودکی آهسته گفت خدایا گریه نکن درست میشه

امروز خم شدم و در گوش کودکی که مرده به دنیا آمده بود آهسته گفتم چیزی را از دست نداده ای

.omid 1391/02/18 ساعت 14:06 http://omid-am.blogfa.com

چه دعایی کنمت بهتر از این خنده ات از ته دل،گریه ات ازسرشوق ، روزگارت همه شاد ، سفره ات رنگارنگ و تنی سالم و شاد که بخندی همه عمر

.omid 1391/02/18 ساعت 14:33 http://omid-am.blogfa.com

کوچه ها را بلد شدم...،

خیابان ها را ،

مغازه ها را ،

رنگ های چراغ راهنمایی را ،

جدول ضرب را ،

و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم...،

اما هنوز گاهی میان آدم ها .... گم می شوم ...!

آدم ها را خوب بلد نیستم....!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد