دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

نوازش

چقدر
نوازش ِ دست هایِ مهربان اَت خوب است
.
.
.
.
.
و من
چه زود
دلم
برایِ همه یِ چیزهایِ خوب
تنگ می شود!

نظرات 2 + ارسال نظر
.omid 1391/01/29 ساعت 16:20 http://omid-am.blogfa.com



قوی ترین زن جهان هم که باشی...


وقت هایی هست ...


که دستی باید لمس ات کند...

تنی ...


تنت را داغ کند...

و لبی...


طعم لبت را بچشد ...

مستقل ترین زن جهان هم که باشی...


وقت هایی هست...

که دلت پر میزند برای کسی که برسد و بخواهد...


که آرام رانندگی کنی ...

و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی...

مسافرترین زن دنیا هم ...


دست خطی می خواهد که بنویسد برایش...

" زود برگرد "...


طاقت دوری ات را ندارم...

.omid 1391/01/29 ساعت 18:23 http://omid-am.blogfa.com

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد