دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

مرا همینطور ساده دوست داشته باش...

زن زیبائی نیستم
موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید
و نه شب را به یادت می‌‌آورد
نه ابریشم
نه سکوتِ شاعرانه
نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم
که نه به گندم میماند
نه کویر
و چشم هائی‌
که گاهی‌ سیاه میزند
گاهی‌ قهوه ای
دست‌هایم
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی‌
برایِ تو
به یادِ تو
به عشقِ تو
شعر می‌‌نویسند

مرا همینطور ساده دوست داشته باش...

نظرات 3 + ارسال نظر
.omid 1391/01/26 ساعت 16:38 http://omid-am.blogfa.com

سلام زیبا بود یاد شعر فروغ افتادم
این منم رنی تنها در استانه فصلی سرد در ابتدای درک هستی الوده ی زمین و یاس ساده و غمناک اسمان و نا توانی این دست های سیمانی

.omid 1391/01/26 ساعت 23:19 http://omid-am.blogfa.com

خدایا کسی را که قسمت دیگریست سر راهمان قرار نده تا شب های دل تنگی اش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری.....
اپم

.omid 1391/01/27 ساعت 19:17 http://omid-am.blogfa.com

سلام چند روزه میام نیستی خوبی؟

salam ,omid jan,yekam beham rikhteam in rouzha,,,,mamnon ke sar mizani be man

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد