گنجشکی زخمی بودم .......... خسته از لحظه های تب آلود بی کسی .......... دستخوش دغدغه های جور واجور ............... نگاهم به پنجره ی رو به خدا دوخته شده ........... توچرا صبورانه بر بالهای من ..................... ............مرهم گذاشتی؟؟؟