دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

مرا گریه میار

گیاه وحشی کوهم نه لاله ی گلدان
مرا به بزم خوشی های خود سرانه مبر
به سردی خشن سنگ خو گرفته دلم
مرا به خانه مبر زادگاه من کوه است
ز زیر سنگی یک روز سر زدم بیرون
به زیر سنگی یک روز می شوم مدفون
سرشت سنگی من آشیان اندوه است
جدا ز یار و دیار دلم نمی خندد
ز من طراوت و شادی و رنگ و بوی مخواه
گیاه وحشی کوهم در انتظار بهار
مرا نوازش و گرمی به گریه می آرد
مرا گریه میار

نظرات 7 + ارسال نظر

سلام

salam,mamnon sar zadi,man linket mikonam

omid 1391/01/13 ساعت 14:31 http://omid-am.blogfa.com

salam. khubin ziba bud shad bashid

omid 1391/01/13 ساعت 16:16 http://tabebika30.blogfa.com/

سلام این وب جدیدمه شاید اینجا بتونی برام نظر بزاری

mamnon hatman sar mizanam alan

omid 1391/01/13 ساعت 18:09 http://tabebika30.blogfa.com/







خانه متروک

دانم اکنون از آن خانه دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم اکنون که طفلی به زاری
ماتم از هجر مادر گرفته
هر زمان می دود در خیالم
نقشی از بستری خالی و سرد
نقش دستی که کاویده نومید
پیکری را در آن با غم و درد
بینم آنجا کنار بخاری
سایه قامتی سست و لرزان
سایه بازوانی که گویی
زندگی را رها کرده آسان
دورتر کودکی خفته غمگین
در بر دایه خسته و پیر
بر سر نقش گلهای قالی
سرنگون گشته فنجانی از شیر
پنجره باز و در سایه آن
رنگ گلها به زردی کشیده
پرده افتاده بر شانه در
آب گلدان به آخر رسیده
گربه با دیده ای سرد و بی نور
نرم و سنگین قدم میگذارد
شمع در آخرین شعله خویش
ره به سوی عدم میسپارد
دانم اکنون کز آن خانه دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم اکنون که طفلی به زاری
ماتم از هجر مادر گرفته
لیک من خسته جان و پریشان
می سپارم ره آرزو را
بار من شعر و دلدار من شعر
می روم تا بدست آرم او را

omid 1391/01/13 ساعت 18:13 http://tabebika30.blogfa.com/

چه کسی پتوی مرا برداشت
و خواب هایم را از من گرفت
داشتم خواب تو را می دیدم
می دانستی؟
هر روز کسی پتویم را بر می دارد
کسی به نام صبح
و من دلم میخواست تو اینکار را میکردی
کسی به نام شب تو را از من گرفت
و کسی به نام صبح هر روز خواب تو را نیز از من می گیرد
انگار زمین برای همین
می چرخد
کاش من
نبودم

.omid 1391/01/13 ساعت 18:20 http://tabebika30.blogfa.com/


از باده ی نیست سر خوشم
بیزارم و دلشکسته ،‌ازهر چه که هست
من هست به نیست دادم ، افسوس که نیست
در حسرت هست پشت من پاک شکست ، سرخوش و مست

مهرناز 1391/01/14 ساعت 01:07

بسیار زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد