دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

هنوز تمام نشدی....


وقتی هنوز آرزوی تکرارش را دارم.
یعنی هنوز تمام نشدی.
یعنی در این هوای بلاتکلیف
چیزی مرا به یاد تو می اندازد.
یعنی دلم عجیب گرفته.
یعنی چرا نمی میری؟ ... لعنتی.

به خوابم که می توانی بیایی.
هر شب که نه،
هر وقت حوصله داشتی
هروقت خواستی برایت شعر بخوانم
شاید
پایت به بیداریم هم باز شد
خدا را چه دیدی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد