دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

ا_استوار


کم میایی .... اما من همیشه تو را میبینم 
حتی وقتی حرفی نمی زنی ... 
حتی وقتی که بی صدا ... بی رد پا می آیی ... 
من همیشه تورا می بینم ... 
از دور در آغوش منی ... همان زمانی که اینها را میخوانی ...

کم می آیی ..



کم میایی ... اما من همیشه تورا ... لبخندت را می بینم.
طوفان قلبت را می شنوم. می دانم در تلاطمی ... می دانم دریای حرف های ناگفته ایی. می دانم در جمع می خندی در خفا اشک می ریزی ...
تمام اینها را عکس
ت برایم نجوا میکنند

نظرات 2 + ارسال نظر
احمد-ا 1393/02/18 ساعت 19:10

chi shode

احمد-ا 1393/02/22 ساعت 09:48

چقدر به خود باوری و امیدواری می رسی وقتی می بینی کسی نگرانت میشه ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد