
به خدا گفتم:
خدایا تو که میدونستی تنهام میذاره
پس چرا بهم نگفتی؟!
خداگفت:
از بس بهت گفت دوسِت دارم، منم باورم شد.
درد عشقی کشیدهام که مپرس | زهر هجری چشیدهام که مپرس | |
گشتهام در جهان و آخر کار | دلبری برگزیدهام که مپرس | |
آن چنان در هوای خاک درش | میرود آب دیدهام که مپرس | |
من به گوش خود از دهانش دوش | سخنانی شنیدهام که مپرس | |
سوی من لب چه میگزی که مگوی | لب لعلی گزیدهام که مپرس | |
بی تو در کلبه گدایی خویش | رنجهایی کشیدهام که مپرس | |
همچو حافظ غریب در ره عشق | به مقامی رسیدهام که مپرس |
بهار وقتی بهاره که بوی تو رو داره
وگرنه مثل هر سال خزون انتظاره
دلم امیدواره اگرچه گله داره
که برگردی دوباره روزارو میشماره
میدونم که تو امروز پشیمون تری از من
بیا که دیر فردا واسه به هم رسیدن
خانوم گل آی خانوم گل برام سخته تحمل
قدمات روی چشمام بیا به این ور پل
....
اینم آهنگی که همیشه همراهمون بود
وای چقدر درد داره خوندنش،دیدنش
آخر یه شب این گریه ها
سوی چشامو میبره
عطر تنت از پیرهنی
که جا گذاشتی میپره
باید تورو پیدا کنم
هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت
حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پر پر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
یه روزی میرسه که جای خالیَم رو با هیچ چیز نمی تونی پر کنی .......
من خاص نبودم ، فقط "عشقم" بی ریا بود...
گیرم تمام دنیا بگوید ما مال هم نیستیم ...
ما به درد هم نمی خوریم!
نه! ما به درد هم نمی خوریم ....
"ما کنار هم دردی نداریم" .. مگر نه؟
گیرم برای زیر یک سقف رفتن،
عشق، آخرین معیار این جماعت باشد ...
گیرم دوست داشتنِ بدون سند، حرام باشد ...
عجیب باشد .. باور نکردنی باشد ...
گیرم تا آخر عمر تنها بمانم ...
گیرم هرگز دستانت در دستانم قفل نشود ...
گیرم آغوشت هیچ گاه مال من نشود ...
من اما ...
گیر این گیرم ها نیستم ...
من ...
تا ابد ...
گیر چشمان توئم ...
گیر دوست داشتنت....