-
مرهمِ اشکهایم
1393/05/01 23:46
"چـادر سـیاه" مـادرم گوشه اش را می گرفتم و راهم را از میان هیاهوی بازار پیدا می کردم زبری اش، بهتر از هر دست نوازشگری مرهمِ اشکهایم می شد حالا در این بیـراهه .. منِ سرگردان و گریان چه کنم ..!؟
-
دل است دیگر ، بگذارد بگرید ! تا بداند : هر آنچه خواست ، داشتنی نیست .
1393/05/01 23:36
-
دیروز دستش تــــــُـــو دستت بود امروز بغضش تـــُـــو گلوت ....
1393/05/01 22:23
من ... جوان مردهام خیلی جوان می میری وقتی دلخوشی نداشته باشی آرزو نداشته باشی وقتی یک روز از خوابِ دیازپام زده ات بلند میشوی و دنیا را تار میبینی وقتی رویاها چهار خانه می شوند... انگار زندگی را از پشتِ پنجره میبینی می میری وقتی نیکوتین میشود صبحانه و ناهار و شامت برایت ویتامین تجویز می کنند و آرام...
-
چه کنم !!!
1393/05/01 22:16
بخوام از تو بگذرم من با یادت چه کنمم !!! تو رو از یاد ببرمم با خاطراتت چه کنم حتی از یاد ببرم تو رو خاطراتتو ، بگو من با این دل خوونه خرابم چه کنممم
-
مادرم بعد تو، هی حال مرا می پرسد
1393/05/01 22:09
-
اگر دیوانگی نیست ، پس چیست ؟؟ وقتی در این دنیای به این بزرگی دلت فقط هوای یک نفر را میکند..
1393/05/01 22:01
-
جز یک شب
1393/05/01 20:18
حسرت روزهای رفته را نمی خورم جز یک شب تابستان که حسابش جداست ! علیرضا روشن حسرت روزهای رفته را نمی خورم جز یک شب تابستان که حسابش جداست !
-
مردن
1393/05/01 20:01
مردن اصلا هم اتفاق پیچیده ای نیست نه به آمپول هوا نیاز دارد نه طناب دار همین که روزی چند بار زیر سیگاری ات را خالی کنی همین که کمربندت را چند خانه عقب تر ببندی همین که خوابت ببرد و چراغ اتاقت روشن بماند مرده ای من مرده های زیادی را می شناسم که هر روز ساعت هشت صبح سر کار می روند سر کرایه با راننده تاکسی دعوا میکنند و...
-
یکی از همین روزها .....
1393/05/01 19:57
یکی از همین روزها از تمام مرزهای دنیا می گریزم و به کشوری دوردست در دستهایت پناهنده می شوم
-
میزان دلتنگی
1393/05/01 19:50
هیچ علمی میزان دلتنگی ام را تخمین نمی زند... لعنت به تمام دانشمندان!!
-
تلخ تلخ اما واقعی
1393/05/01 19:24
-
برای تو...
1393/05/01 17:42
-
یادم نیست...
1393/05/01 16:40
یادم نیست اولین بار من تورا دیدم یا تو مرا؟ من عاشق تو شدم یا تو عاشق من ؟ اولین بار من تورا نوازش کردم یا تو مرا ؟ من دست تو را گرفتم یا تو دست مرا؟ اولین بار من تو را بوسیدم یا تو مرا؟ تو در اغوشم کشیدی یا من تو را؟ اولین بار دل من بود که لرزید یادل تو؟ اشک من بود که چکید یا اشک تو؟.... اولین ها را عجیب یادم...
-
تو اینجایی,,,
1393/05/01 16:25
تو اینجایی حتی اگر نباشی حتی اگر چشمهایم چشمهایت را نبیند......./ تو اینجایی حتی اگر تمام حنجره های دنیا شهادت به نبودنت بدهند............/ تو اینجایی از من با من در من تا من ......./ من سالهاست که دیگر از کوچه یادهای خودم کوچ کرده ام
-
در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی
1393/05/01 15:12
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی .. دوست خواهم داشت بی آنکه بگویم .. درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی .. گوش خواهم داد بی هیچ سخنی .. در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی .. در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی .. اینگونه شاید احساسم نمیرد
-
قول می دهم
1393/05/01 15:05
که عشق می دانند که فردا صبح برای همیشه از سفر باز نگردم............ ق می دانند که فردا صبح برای همیشه از سفر باز نگردم............../ یک روز صبح که از سفر خوابهایم با تو می ایم می ایستم جلوی اینه وقول می دهم به تو به خودم به عشقمان به تمام انهایی که عشق می دانند که فردا صبح برای همیشه از سفر باز نگردم..
-
بگذار من بروم
1393/05/01 15:00
به حرمت تمام مشترک هایمان بیا و یک بار که می ایی نرو بگذار من بروم شاید حس کنی طعم تلخ جا گذاشته شدن را ......... شاید باور کنی حجم خالی اتاقی که یک باره تهی از تو می شود وسقفی که بی تو هر لحظه شاید که اوار شود بر تمام نبودن هایت ......... شاید یک بار دیگر که امدی به حرمت تمام مشترک هایمان ماندگار شدی..
-
برای روزهایی که می اید و نمی ایی
1393/05/01 14:58
قصه ی چشمهای تو را هیچ کس نمی خواند وعمق غصه های مرا هیچ کس نمی داند تو از کدام تباری که بی تو می سازم ؟ تو از کدام دیاری که با تو می سوزم؟ شراب ناب کدامین سبوی سر شاری ؟ که هر چه بنوشم هنوز بسیاری بیاو کمی همنشین باران شو برای دلم برای دلت اندکی پریشان شو بدون تو این خانه یک شکوه پوشالی است نفس کشیدن بی تو هبوط...
-
و حالا هم اسیر خاک
1393/05/01 14:56
نه امدنی در کار نیست یک سال نه که هزار سال دیگر هم اگر که خورشید از پس خوابهای پر از رویای تو از گذر دیدار هایی از جنس خیال بر اید و بتابد دیگر امدنی در کار نیست............. قلبهایمان در سینه هست و در سینه نیست که گاه جا می ماند میان پیچ و خم خاطراتی که حالا فقط حسرتش مانده و قابی پر از نگاه و حرفهای نگفته یبسیار...
-
اصلاً صداش کردى؟
1393/05/01 14:49
هر کى به من مى رسه ازم اینو مى پرسه اون تو رو تنهات گذاشت؟ اون تو رو دوسِت نداشت؟ یا تو رهاش کردى؟ کم اعتناش کردى؟ تو هم نگاش کردى؟ تو هم تلاش کردى؟ وقتى که داشت مى رفت وقتى مى ذاشت مى رفت اصلاً صداش کردى؟ گریه براش کردى؟ نه دست من نه دست ا ون بود آره ولى به خدا عشق با ما نامهربون بود شدیم این طورى جدا من از اینکه...
-
چقدر جــــــــــــای تو خالی...
1393/05/01 14:33
چقدر جــــــــــــای تو خالیست در برابر من... نشسته!! نــــــــــه!!! شکسته باز بغض دیگر من... بیــــــــا که وسعت آیینه هم نمیفهمد... وسعت ســــــــکوت دردی که شد برادر من... سروده ام غزلی با ردیف خنده ی تو... که جاودانه شود با تو شعر جاودانه ی من... تو را به هر چه بگویی... به دوستی سوگند... بیــــــــا که جای تو...
-
تو در قلب من هستی
1393/05/01 14:15
every night in my dreams I see you I feel you هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم that is how I know you go on و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری far across the distance and spaces between us دوری، فاصله و فضا بین ماست you have come to show you go on و تو این را نشان دادی و ثابت کردی Near , far ,...
-
[ بدون عنوان ]
1393/05/01 13:59
Behnam Safavi - Nameye Eshgh http://www.youtube.com/watch?v=H4Ob2WCLzT0
-
برای روزهایی که می آیند
1393/05/01 01:53
نگرانم ! برای روزهایی که می آیند تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند! نگرانم ! برای پشیمانی ات، زمانی که هیچ سودی ندارد! نگرانم ! برای عذاب وجدانت ، که تو را به دار میکشدو می کُشد! روزگاری رنج تو رنجم بود اما روزها خواهند گذشت ... و تو آری تو آنچه را به من بخشیدی ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت!
-
مُحــــکَم بزند در گوشَــــــــــم
1393/05/01 00:36
مُحــــکَم بزند در گوشَــــــــــم بــــی هیچ دَلــیلــــی .. فَقـــَـط بشکـــــنَد اینــــ بـــُغض لعــَنَتـــــی را ایـن روزهـا چِـقَـدر یـادمـاטּ مـی رَوَد زِنـدگـی ڪُـنـیـمـ . . . یــِــک نَفـــر میخـــــواهَم ، مُحــــکَم بزند در گوشَــــــــــم بــــی هیچ دَلــیلــــی .. فَقـــَـط بشکـــــنَد اینــــ بـــُغض...
-
خاطراتت شدن حکایت این قلابها
1393/05/01 00:21
-
تو می دانی دور یعنی کجا ?
1393/04/31 23:51
تو می دانی دور یعنی کجا ? چهقدر چه وقت تمام میشود چند روز...??!! میگویند تو دور رفتهای!
-
احمد.ا
1393/04/31 23:24
-
اینجوری نگام نکن
1393/04/31 22:48
اینجوری نگام نکن یه روزی حال خوبی داشتم یاری داشتم عشقی داشتم روزگار قشنگی داشتم زندگی رو دوست می داشتم لحظه ها، ثانیه هامو واسه چشاش میذاشتم یه روزی برق چشاش رفت دیگه اون رنگ نگاش رفت یهو آهنگ صداش رفت
-
اگرکسی پرسید این تابوت چرا این قدر سنگین است..بگو جفا دیده را با آرزوهایش دفن میکنیم...
1393/04/31 21:30