-
میدونی تا کی زندهای ؟
1392/10/09 19:28
هنوز هم بعد از این همه سال ، چهرهی ویلان را از یاد نمیبرم . در واقع ، در طول 30 سال گذشته ، همیشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگی را دریافت میکنم ، به یاد ویلان میافتم ... ویلان پتی اف ، کارمند دبیرخانهی اداره بود . از مال دنیا ، جز حقوق اندک کارمندی هیچ عایدی دیگری نداشت . ویلان ، اول ماه که حقوق میگرفت و جیبش...
-
یک روز
1392/10/02 03:34
-
خـواسـتــی
1392/10/02 03:31
-
تمام
1392/10/02 03:28
-
دوست لوتی
1392/09/18 03:49
دلم هوس یک دوست لوتی کرده یک رفیقِ شش دانگ یک آرامِ دل ، کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده و دیگر محک زدن و زیر و رو کردنی در کار نباشد... رفیقی که من نگویم و او بشنود… بخندم و حجــم بغضم را در خنده ام ببیند… رفیقی که بگویمش برو ، اما بماند که نرود ، وقتی ماندنش آرامم می کند...
-
مبادا
1392/09/18 03:23
-
یکنفر
1392/09/18 03:17
-
الکی
1392/09/18 03:14
-
نباشی اما،،نخواهی اما
1392/09/18 03:09
-
: نه !!! خلاصم !!!
1392/09/18 02:22
گفت : خاصّی !!! گفتم : نه !!! خلاصم !!! از پایه !!! تو اگر می توانی دنده ام را جا بزن شیب این سرازیری تند است نه کمربند طاقتش را دارد نه آغوش سرد این صندلی !!!
-
لعنت به تُو...لعنت به مَن ....لعنت بِه......
1392/09/18 02:01
بُغض هایِ انباشته در گلُو را وَرَق می زنیم.... لَعنت به حرف هایِ ناگُفته....به خفقانِ واژه ها.... لعنت به توُئی که از آخرِ این حکایت آگاهی...که تهِ مشقِ شب هایم را خَط می زنی.... به مَن ، که با آن روُیِ خُودم راست نشُده ام، هنوُز ....به تَلمبارِ خودم در خُودم مشغُولم .... . . می خواهم درُوغ بگویم...دُرُست مثلِ...
-
آخر هر عشق ، ته تهش چیه ؟
1392/09/15 05:26
میدونی آخر هر عشق ، ته تهش چیه ؟...یا مرگه یا جدایی یا عادت...یه وقتایی هم نفرت ، خیلی وقتا...اونا که عشقشون با مرگ تموم میشه خوشبختن ، اونا که عشقشون با جدایی تموم بشه غمگینن ، اونا که به عادت برسن محتاجن ، معتادن...اونایی هم که عشقشون به نفرت برسه بدبختن ، از هر بیچاره ای بیچاره ترن...تا حالا فکرشو کردی قراره ما به...
-
دلیل واسه دویدن، فقط دیوونگی بود
1392/09/13 02:01
دویدیمو دویدیم هیچ جا رامون ندادن گفتن که توی جاده دونده ها زیادن دویدیمو دویدیم فایده نداشت دویدن به همه چی رسیدیم به جز خود رسیدن دویدیمو دویدیم تو کوچه های بن بست میرفتیم و میگفتن: خسته نشید بازم هست دویدیمو دویدیم راها خاکستری شد حرفای عاشقونه کمرنگ و سرسری شد دویدیمو دویدیم ،اسفندی دود نکردن گفتن فقط زیر لب: کاش...
-
رفافت یعنی این...
1392/09/11 02:23
دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود. سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می...
-
شبها
1392/09/10 02:45
-
شرح دلتنگی های من.... ریشه در فاصله ها دارد..
1392/09/09 02:46
-
بهانه
1392/09/09 02:04
بهانه هم اگر میگیری بهانه ی مرا بگیر من تمامِ خواستن را وجب کرده ام هیچ کس به اندازه ی کافی عاشق نیست هیچ کس هیچ کس به اندازه ی من عاشقِ تو و بهانههایِ تو نیست
-
بگو
1392/09/09 01:58
-
به عاقلان بگویید
1392/09/09 01:57
عقابی دلمرده را شبیه ام که نه در اوج بال میزند نه بر شکاری فرود میآید و عاقلان گفتند فرقی نیست عاشق همواره اسیر است چه بر قلّه چون عقابی رها، مستِ پرواز چه پرنده ای اسیر ، در آرزوی آبی آسمان چه در جلدِ صیدی ترسیده، با چشمهای نگران و من عقابی که عاشقِ صیدش میشود و تو صیدی که عاشقِ عقابش میشود به عاقلان بگویید...
-
تقصیر هیچ کس نبود ...
1392/09/09 01:28
تقصیر هیچ کس نبود .... مادرم هم سر از کودکی هایم در نیاورد .... من باید تنهایی را تا " یا "ی آخرش می رفتم باید از زمین / گل می گرفتم این همه آبرو را باید سر درد میگرفتم که خواب به خورد ِ شب هایم برود ........ باید خودم را میشناختم .......... گرگی که از دندان هایش دلرحم تر است ..... باید بت می ساختم ..... که...
-
[ بدون عنوان ]
1392/09/07 05:41
-
داشتن تو
1392/09/07 05:14
-
تنهایی نمیشود
1392/09/07 04:59
-
احمد-ا
1392/09/06 01:22
-
نمیتونی
1392/09/06 01:19
-
با درده که.....
1392/09/06 01:16
-
کی گفته؟؟
1392/09/06 01:10
-
تا ته باغ
1392/09/06 01:06
-
لعنت
1392/09/06 01:01
-
اس نشانم بده
1392/09/06 00:56
ا س نشا نم بده