...دوری عزیزکم....


دوری عزیزکم...دوری...انکار نکن دور بودنت را...حتی اگر در آغوشم باشی باز دوری...
هنوز یادم نرفته آن روزهایی که فرسنگ ها فاصله داشتی و آن سوی دنیا بودی ولی نزدیک بودنت را حس می کردم....
این روزها همین جایی...در همین حوالی....ولی چه فایده....دوری عزیزکم.

Foto: ‎عادت کرده ام...عادت کرده ام که عادت کنم...
عادت کرده ام به یک جای خالی...
تو بودی و عادت کردم به بودنت...رفتی...تنهاییم را پیشی کوچکی که خیانت بلد نبود پر کرد...به بودنش عادت کردم...
حالا او هم می رود...
باید یاد بگیرم به نبودن و رفتن بیشتر عادت کنم تا بودن و ماندن...
دنیا اینگونه است گویا...


#---#‎
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد