دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

درد !

همه زندگیم درد است ؛ درد !
نمی دانم عظمت این کلمه را درک می کنی یا نه ؟!
وقتی می گویم درد ، تو به دردی فکر نکن که جسم انسان ممکن است از یک بیماری شدید بکشد ! نه ! روحم درد می کند !

اندکی

اندکی تاب بیار، تا تو را رسم کنم! تا تو را نه … بودن پیش تو را وصف کنم …

من ندارم….

بی ” تــو “ کنار این خاطره ها نشستن دل می خواهد…
که من ندارم….باور کن !

بیاد دوست مهربان محمد عرب۱/۱۰/۲۰۱۲

.
به
شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت
من به این معجزه ایمان دارم
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !

غـــرورَمـ


مَـــــن خَسته امـ و . . .

غـــرورَمـ اجــــازه نِمیدَهــــد بیُفتَمـ از پا . . .

حَتــــــی . . .

تَبَـــرهایی که دَر ریشــــه اَمـ گـــــیر کرده اند . . .

با تَعجُبـــ نگــاهَمـ میکنند و میگـــویَند :

اینــ دِرَخــــتـ مگـــر چندســــاله استـــ !