دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

خاطره

کسی خودش را نمیکشد، خاطره هاست که آدم را میکشد

نظرات 3 + ارسال نظر
.omid 1391/03/29 ساعت 10:58 http://omid-am.blogfa.com

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آنست که از خاطره ها محو شوم

فرزاد 1391/03/29 ساعت 14:00 http://ma2ta11.blogsky.com

دقیقا درسته آجی

.omid 1391/03/30 ساعت 09:44 http://omid-am.blogfa.com

اما هرگاه به گذشته نگاه میکنی دلت برای دختر توی قصه میگیرد ...این بار ته دلت خوشحال نیستی که تو جای دختر قصه نبوده ای ..اینبار دستی قلبت را میفشرد و چشمانت خیس میشود از اشک و ...

یادم هست قدیم تر ها زیر پتویم که میخزیدم رویاهای شیرین شروع میشد...ساعتها سوار بر اسب خیال میتاختم و میتاختم ...اینقدر رویا پردازی میکردم تا خوابم میبرد

اینروزها اما بی رویا شده ام...یاد گرفته ام به یک باره ذهنم را خالی کنم از هرچه بود و هست و خواهد بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد