همه جا را گشتهام پیدایت نمی کنم. و به خاطر نمی آورم تو را، در کدامین گوشه یِ قلبم پنهان کرده ام. بیهوده جستجو میکنم. نمی دانم آخر، چگونه در وجودِ من گم شده ای! که پیدایت نمی کنم.
بــــــاز یه بغضی گلومو گرفته ... بــــــاز همون حس درد جدایی ... من امروز کجامو تو امروز کجایی ... حـــــال تو بدتر از حـــال من نیست ... پشت این گریه خالی شدن نیست ... همه درد دنیا یه شب درد من نیست ...
هنوز خستهام از فهمِ حجمِ ثقیل نابهنگامِ تنهاییِ خودم من تو را بیشمار ... بیشمار ... دوست داشتم تو اما چیزی بیش از یک تهدید در سر داشتی رفتن ... عزیزم ... تقدیر نبود ... تصمیم بود فقط درد نیست ... اعتراف هم هست ... مشقّت تحملِ نداشتن تو ... برای همیشه ... به مضحکه میگیرد هضمِ خفّت آورِ داشتنِ کسی را ... که ... هرگز...
دردها هرگز از خاطر انسان پاک نمی شوند.. بلکه به مرور زمان، وقتی دلت از جوش افتاد و روحت، آرام آرام، به زخم ها عادت کرد..، مرموز و بی صدا.. درونت ته نشین می شوند... می شوند بخشی از وجودت، دردها می شوند "نام دیگر تو" آن وقت دنبال کسی می گردی که اشتباهی نباشد ... ولی باز هم اشتباه می کنی و باز هم اشتباه می کنی...
من , نگرانِ نیامدنت نیستم نگرانم بیایی و من را با این ابروهایِ گره خورده گونه هایِ فرو رفته , با این لبهایِ سیاه پیشانیِ چروک به جا نیاوری نشناسی من , نگرانِ نیامدنت نیستم نگرانم بیایی و من را به جا نیاوری نشناسی .
رفتن را نمی توانم تحمل کنم. چه پشتت آب بریزم، چه بی خبر رفته باشی. رفتن برای من درد است. چون در آن لحظه که دیگر نباشی، زمان روی لبه ی تیزش می ایستد. و من طول می کشد تا بفهمم باید راه بیفتم. رفتن به گوشم که می رسد، لال می شوم... خداوند همیشه مراقب پرواز زیبایت باشد...
من تو نبودت جز اشک و حسرت جز گریه کردن ، کاری ندارم بی تو نمیشه ، بی تو نمیخوام حتی یه روزم دووم بیارم بی تو چجوری ، با خاطراتت روزا و شبها رو بگذرونم خاطره هامون از خاطرت رفت ، اما هنوزم دلتنگشونم من ، بی تو نابودم ببین زندم ولی دنیای من مرده تو ، دنیای من بودی ولی دوریت منو از پا درآورده…♫♫♫ میترسم از این فکری که...
فقط نگاه کن و بعد هیچ چیز نپرس به خواب رفتمت از بسته ها ی خالی قرص به دوست داشتنم بین دوستش داری به خواب رفتمت از گریه های تکراری که می شود به رگ و پوست، از تو تیغ کشید که می شود به تو چسبید و بعد جیغ کشید که می شود چمدانت شد و مسافر شد میان دست تو سیگار بود و شاعر شد غریبگی ِ تنم در اتاق خوابی که… به نیمه شب، اس ام...