دلم می خواهد هِی تو را صدا کنم
حتا که خسته شوی وُ
بگویی: کووفت !
وَ من از لبخند گوشه ی لبات پرواز کنم به باغ
پرواز کنم به اوج....
راه به راه بگویمَت: خوبی ؟
هِی بگویی: بَدَک نیستم ، خوبم
وَ من کِیف کنم
بروم تمام یاس های سپید باغچه ام را، بیاورم
لای احساس پف کرده ی چشم هایم
و تو با خنده ای مستانه بگویی: فقط همین؟
وَ من ، باغ را ببندم به آب
ببندم به ناز
تا برای تو هزار تا غنچه ی تازه بزاید
دلم می خواهد هِی برایِ تو بمیرم وُ
تو بگویی: بی وفا، بی من ؟
بغض ، امانم ندهد
گوشَت را آرام نازکنم :
تو که برای مُردن نیامدی !
بی بهانه بگویمت : دوست ت دارم زیبا!
سلام بانو
... و اگر هر رفتنی با
سرودی به این زیبای برسه
تو
هر چند وقتی برو ...
که با کوله باری از عشق بر میگردی
خیلی خیلی قشنگ بود!
دستم را بگیر و ببین تنهایی چه کاری با آدم مـی کـنـد!
..
سلام
هر جا که باشی
آرزوی ما جز سلامتی و مهربانی سرشار از
عشق و رفعت برایت نبوده و نیست
کجاهایی؟
حیف است باشیم و نباشی
... از آنچه بر سرتان گذشته نهراسید
حتی فرار نکنید
بلکه دوستش بدارید
همان گذشته بود که امروز شما را ساخته
امروز را دریابید تا فردایی خوش بسازید
پس شاد زندگی کنید
یک رنگ که باشی زود چشمشان را میزنی
خسته می شوند از رنگ تکراریت
این روزها دوره رنگین کمان هاست
عزیزم چرا کم کار شدی
دوست دارم بیشتر مطلب بذاری برامون