
همه چیز تقصیر من نبود !
هیچ چیز تقصیر من نبود
جز اینکه دیر شد
آخــرمــرا نـیــز بـخــــوان
کـه مـن از دنـیــاىِ شـمـا کــوچ کـــرده ام
پشـتِ مــن آب نــــریـــز جـاى مــن عــالــى است
بــى خــودى دلــتـنـگ نشــــو ...
مـن از ایـن شهـر گـریـزان بـــودم .
از دیروز صبح داره یریز بارون میزنه.دلم میخواست الان کسی کنارم بود.بش میگفتم پاشو بریم اینقد زیر بارون راه بریم ک مثل ۲ تا موش آب کشیده برگردیم خونه ،شاید کمی سبک شدیم با گریه پنهانی زیر بارون