هیچکس اشکی برای ما نریخت.....
هر که با ما بود از ما میگریخت !!....
چند روزیست که حالم دیدنیست !!...
حال من از این و آن پرسیدنیست .!.....
گاه بر روی زمین زل می زنم ....
گاه بر حافظ تفئل می زنم ....
حافظ دیوانه فالم را گرفت ...
یک غزل آمد که حالم را گرفت ...
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ...
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم ..
پس ما چی !!!!!!