تنهاتر از آنم که به تنهایی بیندیشم...نازکتر از بلورم و نرم تر از حریر ، اگر قصد شکستن داری ، سنگ بی انصافی است ، یک تلنگر کافیستاگر تو بودی ...عقده نه !!اما عقیده دارم !که اگر تو بودی ...اینقدر تنها نبودم
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشتراهی بجز گریز برایم نمانده بوداین عشق آتشین پر از درد بی امیددر وادی گناه و جنونم کشانده بود
تنهاتر از آنم که به تنهایی بیندیشم...
نازکتر از بلورم و نرم تر از حریر ، اگر قصد شکستن داری ، سنگ بی انصافی است ، یک تلنگر کافیست
اگر تو بودی ...
عقده نه !!
اما عقیده دارم !
که اگر تو بودی ...
اینقدر تنها نبودم
رفتم ، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود