ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
حالا دیگر نه از حادثه خبری هست
و نه از اعجاز چشم های آشنا !
از دلتنگی که بگذریم ، " تنهـــــایی"
تنها اتفاق این روزهای من است ....
نرسیده به بعضی خاطره ها
باید بنویسند :
آهسته به یاد بیاورید خطر ریزش اشک!
هر وقت میام میبینم دوباره دردت بیشتر شده میریزم به هم تو رو خدا مواظب خودت باش کاش میدونستم چی شده که اینهمه داری ازش رنج میبری
گاهـی فـقـط بایــد...
لبـخـنـد بـزنــی و... رد شـــوی...
بگـذار فـکـر کنـنـد
نـفـــهــمیـــــــدی! آخه تا کی سکوت...
تنهایی
کبوتریستْ جَلد
هرچه میپرانمَش
دوباره بازمیگردد به خانهاَم
خبر به دورترین نقطة جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه میکنی، اگر او را که خواستی یکعمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آنکه دوستتَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطة جهان برسد
گلایهای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که... نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد