ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خرد میشود
آنقدر خرد که نمی توانم ببینمش
شاید برای همین است
که از درد حرف میزنم
می خواهم وقتی که خرد می شود
با شما باشم
با شمائی که نمی شناسمت
و ندیده ام ترا
با شمائی که درد را روزها شاید با هم گفتگو کردیم
با شمائی که نیک میدانی
اگر تو بیایی ..
تمام هستی ام بی درد میشود.