دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

چه جور


هر کاری کردم که تو رو گم کنم از خاطره‌ها
به در بسته خوردم و باز از تو گم شد لحظه‌ها

خاطره‌های بودنت چه جور فراموشش کنم
دلی که تو آتیش زدی چه جوری خاموشش کنم

جای نگاتو پر نکرد هیچ کسی با هر چی که بود
انگاری تو خون منی، تو پوست و گوشت و تار و پود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد