دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

!! خیلی خستم رفیق


ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ ﺭﻓﯿﻖ ؟ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﺪﯼ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﺳﮓ ﻣﯿﺮﻩ ﺯﯾــﺮ ﻣﺎﺷﯿــﻦ ﻭ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯿﺸﻪ ؟ ! ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺧﻮﺩﺵ ُ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﻪ اون ور جاده... 
انتظار نداره کسی کمکش کنه و زخم هاشو ببنده... انتظار نداره کسی یه
کاسه آب بذاره جلوش... فقط میخواد بره یه جایی کز کنه وبا درد خودش بسازه... بره یه جایی که حداقل کسی بهش سنگ نزنه!!! 
می دونی رفیق؟!... دارم خودمُ می رسونم اون ور جاده... 
نمیخوام بغلم کنی... نمیخوام حالمُ بپرسی... یا زخم هامُ ببندی... 
فقط اون سنگی که تو مشتت قایم کردیُ یا بنداز زمین یا همین الان بزن
و بعدش برو!!! خیلی خستم رفیق...خیلی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد