دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

بیهوده جستجو می‌‌کنم.


همه جا را گشته‌ام
پیدایت نمی کنم.

و به خاطر نمی‌ آورم
تو را،

در کدامین گوشه یِ قلبم

پنهان کرده ام.

بیهوده جستجو می‌‌کنم.

نمی‌ دانم

آخر،

چگونه

در وجودِ من گم شده ای!
که پیدایت نمی کنم.

Foto: ‎سایه ی من 
بسان رودی ، روان بر پهنه دریا
غوطه ور ، در سیلاب بی انتها
هرازگاهی ،
دیده گانم دوخته ، 
برساحل خفته در آفتاب
بال می گشایم سوی نوری
چنان اختیار زکف داده ام
رقصان وسر مست
مرا فرودی ، برنور نیامد
می پیچم و می گردم ،بدور خویش
مرا آن حباب روی آب
تجزیه نور آمد به چشم 
آذرخشی بس دلپذیر و فریبا
می کشاند مرا بی محابا
سوی سراب خویش
هر آنچه دیده دید
به ناگاه به دامانم 
یک آسمان اندوه ریخت !



سهیلا صمــــدی‎
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد