دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

نه، واقعاً می خواهم بدانم دلت تنگ نشده؟

Foto: ‎میدونی عزیزم داشتم خاطراتمو دوره می کردم...
 فکر می کردم اگه 7 سال و 1 ماه و 10 روز پیش پیشنهاد چیزبرگر کثیف دور فلکه صادقیه رو قبول کرده بودم....

می دونی که از کدوم روز حرف می زنم؟
گرسنه بودم، دلم چیزبرگر هم می خواست....
ولی قرار پای جرثقیل رو ترجیح دادم....همون ماشین گنده ای که اسمش رو هم بلد نبودم و تو بهم خندیدی...

حالا اگه اون روز اون چیزبرگر رو خورده بودم....الان نمی دونم کجا بودم ولی اینجا نبودم....

می بینی سرنوشت آدم ها به یه چیزبرگر وصله!!!!

حالا تو هی سکوت کن!!!!!
بترس از پیشنهاد چیزبرگر بعدی....

#---#‎
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد