دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

و هنوز هم هست


هر که ترا می بیند
به یاد من می افتد.
حتی خودت وقتی
با آینه غریبگی میکنی
و با قاب عکست 
و با هرچه دوستت دارم که از زبان کسی می شنوی
که من نیست.

هر که مرا می خواند
در سطر آخر به تو می رسد.
به عطر ماندگارت،
به رد داغ سر انگشتانت
به هر آنچه بود و هنوز هم هست.

این همه از بزرگواری عشق است
که ترا ادامه می دهد
تا همین شب پیش رو
که خاطره مرا می بوسی
و بعد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد