دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

رنجیده ام


Foto: ‎سیاه قلم های نیکی فیروزکوهی
باز خواهد گشت محبوبِ من !
در تاریک روشنِ یک سحر
شاعر می‌‌شود
پرنده ی مهاجرت
برایت می‌‌نویسد

رنجیده ام 
دستم را در دستِ لحظه ات بگذار
که آغوشِ این شهر افق ندارد
که خواهش بزرگی‌ ‌ست
دلتنگ نبودن در کوچ
و آرزو یِ زیبائی ست
باز گشت

باز گشت به بویِ خوشِ گیسوانِ آفتاب خورده
به طعمِ جاودانه ی یک پرتقال
از سرزمینِ شمال
به دست‌هایی‌ که بهار را نوک می‌ زنند
باز گشت به حسِ خاصِ شانه‌های با صلابتِ مومنی در انتظار
شانه‌های تو محبوبِ من !!! 

باز خواهد گشت !
که آسمان امانت دارِ خوبی ‌ست
و سفر حقیقتِ تلخی‌ ‌ست 
که آزردگی اش
تنها , گوشه ی پیراهنِ تو را می‌‌طلبد

و کاش که در تاریک روشنِ فردا
در تبانیِ آشکارِ باران و بنفشه و بهار
این سرزمین
دوباره بهشت شود
بهشتی‌ در آغوشِ اردیبهشتِ ما
........
به یکتا که شاعرِ غریب را ، چنان شکیبا به بهار پیوند داد
و به اردیبهشت زادگانِ همیشه صبور

نیکی‌ فیروزکوهی‎
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد