دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است


چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت!
آن زمان که خبرمرگ مرا میشنوی
روی خندان تو راکاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را_بی قید 
و تکان دادن دست که مهم نیست زیاد
و تکان دادن سر که عجب عاقبت مرد
افسوس کاشکی می دیدم 
من با خود می گویم 
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا
آتش عشق توخاکسترکرد

"حمید مصدق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد