دلتنگی های میترا در آلمان
دلتنگی های میترا در آلمان

دلتنگی های میترا در آلمان

دلم گرفته است

بیا سیفون سرمان را بکشیم برادر..


Foto: ‎بیا سیفونِ سرمان را بکِشیم برادر..!
باور کنی یا نه
خیلی هامان یُبوستِ مغزی گرفته ایم
از نگه داشتن این همه فکر
این همه خاطره
از یک عمر نشخوار ِ مکرّر ِ بد بو
کاش میشد گاهی دفع کرد
این همه مدفوع  ذهنی را
کاش ذهن هم سیفون داشت
بیا سیفون سرمان را بکشیم برادر..!‎
نظرات 1 + ارسال نظر
احمد-ا 1393/05/04 ساعت 01:00

وقتی تو را دیدم خواندم خواهر ...
دستم را به کشیدن سیفون دیدم
نکشیدم تا تو برسی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد